چرا «حقوق‌بشر» در شرایطِ دشوارِ کنونیِ افغانستان، موضوعیت و اهمیّتِ خاص دارد؟

  • اخیراً نشستِ بین‌المللی امنیتی در مونیخ برگذار شد و افغانستان یکی از موارد مهمِ دستورِ کارِ آن بود. کمیسیون مستقل حقوق‌بشر افغانستان این تحلیل را زیر نام «چرا حقوق‌بشر در شرایطِ دشوارِ کنونیِ افغانستان، موضوعیت و اهمیّت خاص دارد؟» پیشکش می‌کند، تا توجه جامعۀ جهانی، به‌ویژه شرکت‌کنندگانِ این نشستِ مهم را به وضعیتِ تلخِ حقوق‌بشری شهروندان افغانستان و پیامدهای ناگوارِ آن، جلب کند

از زمانی‌که طالبان قدرتِ سیاسی را در افغانستان تصرف کرده‌اند، وضعیتِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور، به بحرانِ عمیق کشانیده شده‌است. فقرِ فراگیر و گسترده، مردم کشور را با مشکلاتِ عدیده و بیش‌تر از پیش، مواجه کرده‌است. کمیّت وسیعی از مردم افغانستان، بی‌جا، آواره و یا به کشورهای دیگر پناهنده شده‌اند. دسترسیِ مردم به کار و اشتغال، غذا و صحت، بسیار محدود شده‌است. میزانِ بلندِ ازدواج‌های زیرِ سن و فروشِ کودکان، از شکل‌گیری فجایعِ بزرگ‌ترِ دیگر هشدار می‌دهد. آزادی رسانه‌ها، آزادی بیان و سایرِ عرصه‌های حقوقِ سیاسی و مدنی در کشور، با محدودیت‌های گسترده مواجه گردیده‌است. نقشِ جامعۀ مدنی، از قیوداتِ سیاسیِ وضع‌شده از سوی طالبان، شدیداً متأثر شده‌است. بازداشت‌های خودسرانه و غیرِ‌قانونی، رایج شده و تعداد زیادی از افرادِ نظامیِ مربوط به حکومت قبلی، موردِ اهانت، بازداشت‌، شکنجه و کشتار قرار گرفته‌اند. حقِ دست‌رسی به آموزش‌و‌پرورشِ کودکانِ دختر، محدود و رفتنِ دخترانِ دانش‌جو به دانش‌گاه‌ها ممنوع شده‌است. اشخاص دارای معلولیت، که بنابر عواملِ متعدد و به‌دلیلِ جنگ‌های طولانی در افغانستان، یک کمیّت قابل ملاحظه را تشکیل می‌دهند، نیازمند حمایت‌های خاص‌اند. با تأسف، در این زمینه هم شاهدِ بی‌مهری‌های فراوان استیم و عقب‌گرد عجیبی را تجربه می‌کنم. زنان در افغانستان، از حقِ کار، تحصیل و دست‌رسی به آزادی‌های فرهنگی و هنری، به‌گونۀ کامل محروم شده و دست‌رسی شان به خدماتِ صحی و حقِ گشت‌و‌گذار ِآزاد، از دست رفته‌است و وقتی صدا بلند می‌کنند، بازداشت، شکنجه و زندانی می‌شوند.

در حاکمیّت طالبان، گروه‌های اقلیتِ قومی‌ـ‌مذهبی، نه‌تنها حق و جایگاهی ندارند، که بخش‌های عمدۀ مردمان به‌حاشیه‌رانده‌شده، در معرضِ کشتارِ جمعی، سیستماتیک و سازمان‌یافته، قرار دارند.

این همه محدودیت‌ها، چه پیامدهایی برای مردم و کشورِ ما داشته‌است؟

نخست‌ ـ تخطی‌های گستردۀ حقوق‌بشری در افغانستان، به شأن و کرامتِ انسانی، که جوهر و فلسفۀ اساسی حقوق‌بشر است، آسیبِ جدی رسانیده‌است.

دوم‌ ـ مردم افغانستان، حقوقِ بنیادینِ خود را، که حقِ آرامش، کار، آموزش و روابط و آزادی‌های اجتماعی‌ـ‌فرهنگی می‌باشد، از دست داده‌اند.

سوم‌ ـ آزادی‌های مدنی و سیاسی در افغانستان، از بنیاد خشکانیده شده‌است. مردمِ حقِ پُرسیدن، نقد کردن و سهیم‌شدن در حیاتِ سیاسی را از دست داده و مشروعیتِ ارزشیِ حاکمیت نابود شده‌است.

چهارم‌ ـ سازمان‌های مردم‌نهاد و شهروندی، که خاصۀ هر جامعۀ انسانی است، اجازۀ فعالیتِ آزاد ندارند. شهروندانِ افغانستان، اجازۀ تجمعاتِ آزاد و ارایۀ پیام به ساختارهای سیاسی و حاکم را از دست داده‌اند.

پنجم‌ ـ زنان افغانستان، از عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به کُلی حذف شده‌اند و رویکردهای ضدِ انسانی در برابرِ زنان و دختران، سبب شده‌است که جامعۀ ما به افسردگی جمعی مواجه و گرفتار شود.

ششم‌ ـ کودکان، که آینده‌سازانِ کشور استند، از ابتدایی‌ترین حق، که حقِ برخورداری از آموزش و محیطِ آسوده است، محروم گردیده‌اند. این تخطیِ آشکار، ضربۀ شدیدی بر روانِ کودکان وارد کرده و کمیّت وسیعی از آن‌ها را دچارِ ناامیدی و امراضِ گوناگونِ روانی ساخته‌است.

هفتم‌ ـ محدودیت و سانسورِ وسیعِ رسانه‌‌یی، افغانستان را به سرزمینِ خموش و بی‌صدا مبدل کرده‌است و با تأسف، در اظهارات و رویکردهای طالبان، هیچ نشانه‌یی از احترام به دو قانونِ مهم و ممتازِ کشور، یعنی «قانونِ رسانه‌های همگانی» و «قانونِ دست‌رسی به اطلاعات»، دیده نمی‌شود.

هشتم‌ ـ اِعمالِ محدودیت بر نقشِ نهادهای بین‌المللی در افغانستان و به‌چالش‌کشاندنِ نقش زنان در مؤسساتِ غیرِ‌دولتی، خانواده‌های زیادی را به فقر و تنگ‌دستی مواجه ساخته‌است و سببِ تخطی‌های زیاد حقوق‌بشری شده‌است.

نهم‌ ـ نبودِ مشروعیتِ ملی سبب شده تا حکومتِ دیفکتوی طالبان، مشروعیتِ بین‌المللی کسب نتواند. این امر، باعثِ کاهشِ نقشِ جامعۀ جهانی در کشور شده‌ و مردم تهی‌دست و بی‌بضاعت کشور را به فقر و بی‌چارگی عمیق کشانیده‌است.

دهم‌ ـ طالبان ادعا داشتند که با تصرف قدرت، امنیت را برای مردم به ارمغان می‌آورند؛ حالا واضح است که این امر نه‌تنها تحقق و بهبود نیافته، بل ناامنی، مقیاسِ وسیع و ابعادِ پیچیده‌تر نیز به‌خود گرفته‌است. حضورِ تعدادِ کثیری از افرادِ مربوط به گروه‌های تروریست و دهشت‌افگنِ منطقوی و بین‌المللی در افغانستان، تصویرِ ناامید‌کننده و تاریک‌تر از دورنمای تأمینِ امنیتِ شهروندانِ کشور، عرضه می‌کند و جهان باید بداند که اثراتِ ناگوار این امر، به‌هیچ وجه، به قلمرو افغانستان محدود نخواهد ماند.

با درنظرداشتِ موضوعاتِ فوق، کمیسیون مستقل حقوق‌بشر افغانستان، با تأکید مطرح می‌کند که باید ارزش‌های حقوق‌بشر، به محور اساسی برنامه‌ها و رویکردهای جامعۀ جهانی در قبال افغانستان مبدل گردد و به‌عنوانِ پیش‌شرطِ اساسی برای حمایت‌های جهانی مطرح باشد.

دولت‌های عضو سازمان‌ملل‌متحد، در رویکردهای شان با طالبان، از مفادِ مطرح در منشورِ سازمان‌ملل‌متحد و سایرِ هنجارهای قبول‌شدۀ حقوقِ بین‌الملل، عدول نکنند.

کمیسیون مستقل حقوق‌بشر افغانستان معتقد است که باید رعایتِ حقوق زنان و گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شدۀ قومی‌ـ‌مذهبی، از مبانی و پیش‌شرط‌های اساسیِ هر نوع مداخلۀ بشردوستانه در افغانستان باشد.

ارزش‌ها، موازینِ اساسیِ حقوق‌بشر و شهروندانِ بی‌گناه ما، نباید قربانیِ اهدافِ سیاسیِ دولت‌ها و جامعۀ جهانی گردد.

کمیسیون مستقل حقوق‌بشر افغانستان، ضمنِ تأکید بر دیدگاه‌ها و مواضعِ خویش، حاضر به هر نوع گفت‌وشنودِ سالم و سازنده با ساختارها و پلاتفورم‌های مطرح بین‌المللی است.

نویسنده: کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *